خانمی عکس زنی را در کیف شوهرش دید و با ناراحتی پرسید :
این عکس کدام اکبیری است که در کیفت گذاشته ای ؟
شوهر با خونسردی گفت : عکس جوانی خودت
.
.
.
.
.
طرف از پشت بام یک برج ۵۰ طبقه پرت میشه
به طبقه ۲۰ که رسید گفت : خب تا اینجا که بخیر گذشت
.
.
.
.
.
.
شخصی خواست سوار آسانسور بشه دید نوشته ،
ظرفیت ۱۲ نفر با تعجب گفت : حالا من از کجا ۱۱ نفر دیگه پیدا کنم
.
.
..
.
.
.
.
در جریان انتخابات ، کاندیدی پشت تریبون گفت
آقایون ! چیزی که لازمه ی جامعه ی کنونی ماست رهایی از
سوسیالیسم ، امپریالیسم ، کمونیسم ، فاشیسم ، رادیکالیسم و ... است .
در این لحظه پیرمردی گفت : آقای کاندیدا لطفا یک فکری هم برای رماتیسم من بکنید
..
.
.
.
.
.
یه روز یه میخ میره عروسی اونقدر می رقصه . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . .
پیچ میشه
.
.
.
.
.
.
یه آفتاب پرست میره رو جعبه مداد رنگی
هنگ میکنه
.
.
.
.
.
یارو از جوب می پره ازش فیلم می گیرن .
دور آهسته میزارن میفته تو جوب . دور تند می زارن می خوره به دیوار
.
.
.
.
.
.
سه تا دیوانه هم اتاقی بودن یک روز خبر آوردن كه دوتاشون بالا پایین می پرن و میگن كه ما سیب زمینی هستیم
و داریم تو روغن سرخ میشیم و سومی ساكت نشسته !
رییس بیمارستان هم طبق معمول رفت كه این دیوونه رو مرخص كنه.
پرسید تو چرا با دوستات نیستی ؟ اون هم گفت : آخه من كف ماهیتابه چسبیدم
.
.
.
.
.
یه بنده خدایی پول میندازه تو صندوق صدقات ، هنوز دو قدم رد نشده بوده ،
یک ماشین میزنه بهش ، درب و داغونش میكنه.
همون وقت یک نفر دیگه داشته پول مینداخته تو همون صندوق ،
طرف با حال زار پامیشه ، میگه: پولتو ننداز ، صندوقش خرابه
.
.
.
.
.
یه بچه به باباش میگه : یادته به من گفتی معدلت ۲۰ بشه بهت ۲۰ هزار تومن میدم ،
باباش میگه : آره ، بچه میگه پس الان ۸ هزار تومن بده
.
.
.
.
.
.
یه دوقلو بعد 9 ماه بدنیا نمیان میرن سونوگرافی
میبینن پسره بند نافشو انداخته دور گردن دختره
میگه :جووووووون داداش اگه بذارم لخت بری بیرون
.
.
.
.
یه روز یه نفر با خرش تو جاده منتظر ماشین بود.
که یه پیکان نگه داشت.
طرف گفت: مستقیم. راننده ماشین گفت: خودت سوار می کنم ولی خرت چیکار می کنی؟!
گفت :خرم خودش می آید ، حرکت کردند .
ماشین رفت دنده 1 2 3 4 خر با همان سرعت که ماشین می رفت حرکت می کرد ،
راننده گفت : خرت چشمک می زنه .
طرف گفت: می خواهد سبقت بگیره
.
.
.
.
طرف داشته پسرشو در مورد ازدواج نصیحت می كرده ،
می گه: پسرم خواستی زن بگیری ، برو از فامیل زن بگیر
ببین تو همین دور وبر خودمون ، داییت رفته زن داییت رو گرفته
عموت رفته زن عموت رو گرفته ... حتی خود من ، اومدم مادرت رو گرفتم
شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 229 تاريخ : پنجشنبه 22 خرداد 1393 ساعت: 19:08