جک سری اول

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-->-->-->-->

یا میدانید بیشتر دستشویی هایی که دختر خانم ها توی طول زندگی شون میرن
واسه در رفتن از پاک کردنِ سفره و میز،هستش!

 

 
 

ماﺷﯿﻨﻪ عمم رو دیروز  ﺩﺯﺩ ﺑﺮﺩ

امروز ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪﻥ ﻭ ﯾﻪ ﻧﺎﻣﻪ رو شیشه اش سبوندن ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﺎﺭﻭ ﺣﻼﻝ ﮐﻦ....

یک عدد ﺑﻠﯿﻂ ﻣﺸﻬﺪﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ
عمم ﺭﻓﺖ ﻣﺸﻬﺪ ﺍﻭﻣﺪ ﺩﯾﺪ ﺧﻮﻧﺸﻮ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩﻥ !
 

 

 

 

بشری را گفتند : علم بهتر است يا ثروت :؟
آن بشر شمشير را بيرون آورد و مانند جومونگ مريد بخت

برگشته را به 2 پاره ی تقسيم نمود و گفت: سالهاست که هيچ گاوی بين دو راهی علم و ثروت گير نميکند دیگر.....

مريدان در حاليکه خشک زده بودند گفتند ای بشر ما را دليلی عيان ساز تا جان فدا کنيم .....

آن بشر گفت:در جوانی مرا اشنایی بود که با هم به مکتب میرزا ميرفتيم،

آن اشنا ترک تحصيل کرد من معلم مکتب شدم...
حالا او پورشه دارد... من پوشه ...

او اوراق مشارکت دارد و من اوراق امتحانی...

او عينک آفتابی من عينک ته استکانی...

او بيمه زندگانی . من بيمه خدمات درمانی...

او سکه و ارز...من سکته و قرض....

سخن آن بشر چون بدينجا رسيد مريدان نعره ای جانسوز برداشته

و راهی کلاس های اختلاس گشتن....

 


 

معلمه مادر شاگردش رو احضار میکنه 

فرداش مادره میاد میگه چی شده اقای معلم ؟؟؟

معلم میگه : پسر شما خیلی خنگه و نفهمه!!!

مادر: یعنی چی اقای معلم؟؟

معلم: الان بهتون نشون میدم که چقدر خنگه؛به شاگرد مورد نظز میگه:

برو ببین من تو دستشویی مدرسه ام؟

پسره میره و میاد میگه: نه اقای معلم تو دستشویی نبودید!

معلم میگه: شاید تو حیاط  باشم برو اونجارو ببین!

پسره بازم میره و میاد میگه: اونجا هم نبودید اقا معلم!

معلم به مادره میگه:ببینید...ببینید بچه تون چقد خنگه...

مادره میگه: خب شاید رفتی مرخصی کصـــااااافـــــط ..!

 


 

 

شب مهتابی...
ما را در سایت شب مهتابی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : زهرا عزتی yahoo10 بازدید : 192 تاريخ : پنجشنبه 22 خرداد 1393 ساعت: 19:07